دریافت: 25/1/94 پذیرش: 4/4/94
مقدمه: در ایران، از ابتدای برنامه چهارم توسعه، سیاست کاهش سهم مردم از هزینههای سلامت با هدفگذاری کاهش پرداختهای مستقیم از جیب به کمتر از 30%، به صورت رسمی مصوب شد و پس از آن در برنامه پنجم توسعه نیز تکرار شد. با این وجود در سالهای اجرای این دو برنامه (1384 تا 1392)، سهم مردم از هزینهها نه تنها کاهش نیافت بلکه به مراتب افزایش نیز داشته است. این مطالعه به دنبال بررسی دلایل ناکامی این سیاست است.
روش کـار: رویکرد این مطالعه، کیفی است و دادههای لازم برای تحلیل از دو روش بررسی اسناد و مصاحبه با 39 نفر از خبرگان حوزه سلامت (دانشگاهی و سازمانی) به روش هدفمند و شبکهای جمعآوری شده است دادهها به روش تحلیل محتوای کیفی و مدل مثلث تحلیل والت و گیلسون برای دستهبندی دادهها مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: دادهها در چهار مقوله بازیگران (شامل تضاد منافع و چیدمان قدرت)، محتوا (شامل منطق درونی و انسجام اهداف)، زمینه (شامل امکانپذیری سیاسی، عوامل محیطی، منابع و ساختار) و فرایند (شامل پایش و ارزیابی، مشارکت ذینفعان و تولیت و رهبری) دستهبندی شد.
نتیجهگیری: در طول سالهای مطالعه، رفتار بازیگران اصلی سیاست، تحت تأثیر محرکهای فردی و گروهی از جمله تضاد منافع و گفتمان قدرت بوده و این موضوع در بستری از عدم تعهد سیاسی دولت، تکانههای اقتصادی، ضعف حمایت اجتماعی و انفعال نهادهای نظارتی باعث گردید تا سیاست، علیرغم محتوای مناسب، در اجرا ناکام بماند.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |