مقدمه: با وجود اثرات سلامتی بخش متعدد میوهها و سبزیها، دریافت این دو گروه غذایی در نوجوانان دختر تهرانی کمتر از میزان توصیه شده میباشد. با توجه به رابطه نزدیک مشاهده شده بین باور و عملکرد والدین و رفتارهای غذایی نوجوانان، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر یک مداخله خانوادهمحور بر میزان مصرف میوه و سبزی در نوجوانان دختر تهران اجرا شد.
روش کار: تعداد 283 دختر نوجوان دانشآموز مقطع اول و دوم راهنمایی، به همراه والدینشان (136 نفر در گروه آزمون و 147 نفر در گروه شاهد) در مطالعه شرکت کردند. نظریه شناختی- اجتماعی، چارچوب طراحی مداخله بود. مداخله شامل سه جلسه آموزش والدین از طریق جلسات بحث گروهی و توزیع پمفلت و کتابچه بود. به منظور ارزیابی تأثیر مداخله، در دو مقطع پیش و پس از مداخله ( سه ماه پس از مداخله )، میزان مصرف میوه و سبزی نوجوانان توسط یادآمد 24 ساعته میوه و سبزی و بسامد مصرف میوه و سبزی و وضعیت فراهمی میوه و سبزی در خانه، امید پیامد، ترجیح، مهارت، آگاهی، یادگیری مشاهدهای و خودبسندگی ارزیابی شد.
یافتهها: پس از مداخله، میزان دریافت میوه و سبزی در گروه آزمون افزایش معنادار داشت (از 62/4 ±25/6 به 6/4 ±22/7 واحد در روز در ابتدا و انتهای مداخله، 02/0= p )، ولی در گروه شاهد تغییر معناداری در مصرف این گروهها مشاهده نشد. در بین سازههای نظریه شناختی- اجتماعی، تنها آگاهی در گروه آزمون افزایش معنادار یافت (از 5/0 ±3/0 به 7/0 ±6/0 در ابتدا و انتهای مداخله، 001/0> p ).
نتیجهگیری: مداخله خانوادهمحور بر اساس نظریه شناختی اجتماعی میتواند در افزایش دریافت میوه و سبزی در نوجوانان مؤثر باشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |