مقدمه: از آنجا که ارزیابی شاخصهای عملکردی دانشگاهها میزان موفقیت آنها را در تحقق وظایف نظام سلامت نشان میدهد، این مطالعه به بررسی کارآیی فنی استفاده از منابع بهداشت و درمان در دانشگاههای علوم پزشکی میپردازد.
روش کـار: در این مطالعه برای برآورد کارآیی فنی از روش تحلیل فراگیر دادهها ( Data Envelopment Analysis , DEA ) با رویکرد مبتنی بر نهاده و با فرض بازدهی متغیر نسبت به مقیاس استفاده شده است. متغیرهای مطالعه شامل متغیرهای ستانده (امتیاز ارزشیابیهای پژوهشی، تعداد دانشآموختگان، میزان مرگومیر خام و تعداد دوزهای تجویز شده واکسن سرخک) و متغیرهای نهاده (بودجه، تخت فعال، تخت روز، و گروههای مختلف کارکنان) و متغیرهای محیطی و اجتماعی (جمعیت تحت پوشش، درصد باسوادی، درآمد سرانه و تیپ دانشگاهها) میباشد.
یافتهها: متوسط کارآیی دانشگاههای مورد بررسی در رهیافت DEA برابر 812/0 میباشد. لذا ظرفیت افزایش کارآیی فنی تولید در این دانشگاهها (نسبت به کارآمدترین دانشگاهها در جامعه مورد بررسی) تقریباً 19% است. حدود نیمی از دانشگاههای علوم پزشکی دارای بازدهی نزولی نسبت به مقیاس میباشند. از نظر وجود ظرفیت مازاد عوامل تولید، نهاده کارکنان پیراپزشک و سایر کارکنان بیشترین مازاد (9/4%) را داشته است. پنج دانشگاه علوم پزشکی بیشترین کارآیی و حدود نیمی از دانشگاهها کارآیی کمتر از 8/0 داشتند. بیشترین مقدار کارآیی فنی این دانشگاهها در سالهای مورد مطالعه در سال 1386 با میزان 860/0 و کمترین مقدار در سال 1384 با میزان 718/0 بود.
نتیجهگیری: کارآیی کم دانشگاههای علوم پزشکی موجب اتلاف منابع بهداشت و درمان کشور میشود. یک راه حل برای دانشگاههایی با ظرفیت مازاد عوامل تولید، کاهش ظرفیت نهادهها است. راهحل دوم افزایش عملکردهای آموزشی، پژوهشی و بهداشتی-درمانی دانشگاهها است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |