جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای فرید ابوالحسنی

دکتر محمدحسین فروزان‌فر، دکتر کاظم محمد، دکتر سیدرضا مجدزاده، دکتر رضا ملک‌زاده، دکتر فرید ابوالحسنی، دکتر مهدی محمدنژاد، دکتر کورش هلاکوئی‌نائینی، دکتر مصطفی حسینی، دکتر محسن نقوی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: عوارض کبدی بیماری هپاتیت ب از مشکلات شایع بسیاری از جوامع است. به واسطه کارایی بالا و قیمت پایین واکسن، ایمن‌سازی رده های مختلف سنی و گروه های پرخطر در بسیاری کشورها صورت می گیرد. با این وجود انتخاب برنامه ایمن‌سازی پس از تولد و کودکی در کشورهای با شرایط شیوع متوسط بیماری بایستی بر اساس برآورد مقدار اثربخشی برنامه صورت گیرد. مطالعه حاضر به منظور محاسبه اثربخشی ایمن‌سازی علیه هپاتیت ب در نوجوانان با توجه به ویژگی های اپیدمیولوپیک بیماری در کشور انجام گرفته است. روش کار: داده های اپیدمیولوژیک بیماری هپاتیت ب از متون علمی، مقالات، نظر متخصصین و مدل‌سازی داده های موجود گردآوری و برآورد شدند. داده های مختلف، سیر طبیعی بیماری در جامعه از زمان ابتلای حاد تا مرگ در مدل گذر جامعه ترکیب شد و پیامدهای مختلف بیماری در افراد ۱۵ تا ۱۰۰ ساله بازسازی شدند. در نهایت اثربخشی برنامه ایمن‌سازی با محاسبه تفاضل مرگ و میر و بار بیماری هپاتیت ب بین دو حالت (با و بدون ایمن‌سازی) و بر اساس نرخ تنزیل، ۳% برآورد شد. بازسازی احتمالی مونته کارلو جامعه و نیز تحلیل حساسیت دو بعدی و احتمالی بر مقادیر مورد استفاده در محاسبات صورت گرفت. یافته ها: محاسبات نشان داد ایمن‌سازی نوجوانان ۱۵ ساله در نزدیک به یک میلیون نفر مرد و زن به ترتیب از مرگ ۲۰۷۱ و ۵۸۱ نفر در اثر هپاتیت حاد، سیروز و سرطان کبد جلوگیری می کند و سال های از دست رفته به علت مرگ زودرس (YLL) را به میزان ۵۲% در مردان و ۳۶% در زنان کاهش می دهد و نیز از هدر رفتن سال های عمر به علت مرگ و ناتوانی (DALY) حاصل از عوارض هپاتیت ب، با ارزش فعلی، ۰۱۲/۰ و ۰۰۶/۰ سال جلوگیری می کند. بازسازی مونته کارلو جامعه نشان داد که این اقدام تأثیر مشخص و معناداری بر سلامت جامعه می گذارد و نیمی از مردان و یک سوم زنانی را که حداقل معادل یک سال زندگی با کیفیت را بایستی به واسطه بیماری از دست می دادند، از ناتوانی رها می‌کند. تحلیل های حساسیت نیز نشان داد در محدوده قابل قبول از مقادیر مورد استفاده چه به تنهایی و چه در حضور یکدیگر، مقدار برآورد کماکان قابل توجه می باشد. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد ایمن‌سازی جوانان علیه هپاتیت ب به میزان قابل توجهی از بار بیماری هپاتیت ب در جامعه می کاهد. محاسبات با برآوردهای مقدماتی هزینه چنین می نماید که احتمالاً این مداخله بسیار هزینه- اثربخش نیز می باشد. توصیه می شود در مطالعات آتی، ملاحظات هزینه و درمان نیز لحاظ گردد و با سایر مداخلات سلامتی مقایسه شود. گل واژگان: هپاتیت ب، ایمن‌سازی، جوانان، اثربخشی، بار بیماری.
دکتر فرشاد پورملک، دکتر فرید ابوالحسنی، دکتر محسن نقوی، دکتر کاظم محمد، دکتر رضا مجدزاده، دکتر کورش هلاکوئی، دکتر اکبر فتوحی،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( زمستان ۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: امید زندگی سالم برای هر کشوری در مطالعات جهانی و ملی قابل برآورد است که داده‌ها و روش‌های مورد استفاده و در نتیجه مقدار برآوردها در این دو گروه مطالعات الزاماً به طور کامل یکسان نیستند. بنابراین مطالعه حاضر با هدف برآورد امید زندگی سالم جمعیت ایران برای اولین بار با استفاده از داده‌ها و روش‌های مورد استفاده در سطح مطالعات ملی انجام شد.

روش کار: جهت برآورد امید زندگی در ۲۳ استان، از ۲۸ استان کشور (در سال ۱۳۸۲)، از موارد مرگ ثبت شده ۲۳ استان، استفاده شد. برای جمعیت ۲۳ استان از اطلاعات وزارت بهداشت استفاده شد و توزیع آن مشابه با نتایج مطالعه جمعیت و سلامت سال ۱۳۷۹ و همچنین بر اساس پیشبرد جمعیت از سرشماری ۱۳۷۵ در نظر گرفته شد. امید زندگی به روش مستقیم برآورد شد. سال‌های زیسته با ناتوانی از روی شیوع بیماری‌ها و وزن‌های ناتوانی آنها محاسبه و در روش سولیوان برای برآورد امید زندگی سالم استفاده شد.

یافته‌ها: امید زندگی سالم در بدو تولد برای کل جمعیت ۱۳/۶۲ سال (حدود اطمینان ۹۵%: ۰۲/۶۱ تا ۱۶/۶۳ سال)، برای مردان ۵۵/۶۱ سال (۶۱/۶۰ تا ۵۰/۶۲) و برای زنان ۷۹/۶۲ سال (۸۴/۶۱ تا ۷۱/۶۳) بود.

نتیجه‌گیری: برآورد ملی امید زندگی سالم ۵/۴ سال بزرگ‌تر از برآورد مشابه بر مبنای مدل توسط سازمان جهانی بهداشت می‌باشد. علت، تفاوت در روش‌های مستقیم و غیرمستقیم برای برآورد میزان‌‌های اختصاصی مرگ و در نتیجه برآورد امید زندگی، و نیز تفاوت در روش‌های مورد استفاده در مطالعات ملی و جهانی بار بیماری‌ها برای برآورد بار ناتوانی است.

 


مهدی جعفری‌سیریزی، دکتر آرش رشیدیان، دکتر فرید ابوالحسنی، دکتر کاظم محمد، دکتر شهرام یزدانی، دکتر پاتریتشیا پارکرتون، دکتر مسعود یونسیان، دکتر فیض‌الله اکبری، دکتر محمد عرب،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۸۷ )
چکیده

مقدمه:  هدف ما تعیین کلیدی‌ترین ابعاد سازمانی اثرگذار بر خودگردانی بیمارستان‌های عمومی دانشگاهی و تعیین میزان خودگردانی اعطا شده در هر یک از این ابعاد بود.

روش کـار: شش بیمارستان وابسته به سه دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی به صورت تصادفی انتخاب شدند. در این مطالعه کیفی با ۲۷ نفر از مسؤولان بیمارستان‌ها (میزان پاسخگویی ۸۲%) مصاحبه انجام شد. راهنمای نیمه ساختاری مصاحبه‌ها بر اساس چهار مصاحبه عمیق و همچنین با توجه به مدل اصلاحات سازمانی بانک جهانی (پرکر- هاردینگ) طراحی شد. از روش تحلیل چارچوبی برای آنالیز داده‌های کیفی استفاده شد.

یافته‌ها: نه موضوع به عنوان عوامل کلیدی اثرگذار بر خودگردانی شناسایی شدند: حق تصمیم‌گیری در مدیریت راهبردی؛ حق تصمیم‌گیری در مدیریت منابع انسانی؛ حق تصمیم‌گیری در مدیریت مالی؛ حق تصمیم‌گیری در مدیریت منابع فیزیکی؛ مواجهه با بازار محصول؛ مواجهه با بازار تدارکات؛ صاحب اختیار مانده مالی؛ چیدمان حاکمیتی و ساز و کار پاسخگویی؛ کارکردهای اجتماعی بیمارستان. حق تصمیم‌گیری محدودی در مدیریت‌های راهبردی، منابع انسانی و منابع فیزیکی به بیمارستان‌ها اعطا شده است. بیمارستان‌ها صاحب اختیار مانده مالی نبودند. بیمارستان‌ها در بازار رقابتی فروش محصولات قرار داشتند. اختیار بیمارستان‌ها در بازار تدارکات محدود بود. چیدمان حاکمیتی سلسه مراتبی و ساز و کار پاسخگویی رئیس و مرئوسی بر بیمارستان حاکم بود.برخی از موارد کارکرد اجتماعی بیمارستان تعریف شده است ولی به صورت کلی هزینه کارکرد اجتماعی بیمارستان به صورت کامل توسط دولت و بیمه‌ها جبران نمی‌شد.

نتیجه‌گیری: خودگردانی نامتعادل و متناقضی به بیمارستان‌ها اعطا شده است. حق تصمیم‌گیری بیشتری باید در ابعاد مدیریت راهبردی، منابع انسانی و فیزیکی و همچنین بازار تدارکات به بیمارستان‌ها اعطا شود. بیمارستان‌ها باید صاحب اختیار مانده مالی شوند. نظام اداری سلسله مراتبی باید به سمت نظام‌های مشارکتی حرکت داده شود. وزارت بهداشت به ساز و کارهای قانون‌مدار (در برار کنترل رئیس و مرئوسی) بیشتری برای کنترل عملکرد و کارکرد اجتماعی بیمارستان‌ها نیاز دارد.


محمدرضا سلمانی، آرش رشیدیان، فرید ابوالحسنی، سیدرضا مجدزاده،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده

  مقدمه: گسترش بخش دولتی برای ارایه خدمات بهداشتی در شهرها به دلیل ممنوعیت ایجاد واحدهای جدید، نبودن منابع برای تملک، احداث یا خرید ساختمان و استخدام نیرو، دشوار است. خرید خدمت از بخش غیردولتی (برون‌سپاری خدمت) می‌تواند بستر لازم را برای بهره‌مندی جمعیت از خدمات استاندارد فراهم کند. هدف این مطالعه مقایسه امکانات ارایه خدمت در پایگاه‌های برون‌سپاری شده و پایگاه‌های دولتی بود.

  روش کار: در این مطالعه مقطعی، در دی ماه ۱۳۸۸ کلیه پایگاه‌های بهداشتی تحت پوشش دانشگاه بررسی شدند. پرسشنامه‌ای با ۲۶ سؤال با حضور فرد جمع‌آوری کننده در پایگاه تکمیل شد. پس از ورود داده‌ها به نرم‌افزار، تحلیل‌های آماری تک متغیره صورت گرفت.

  یافته‌ها: از مجموع ۷۴ پایگاه موجود، ۴۸ پایگاه برون‌سپاری شده و ۲۶ پایگاه دولتی بودند. در ۷/۴۳% پایگاه‌های برون‌سپاری، مسؤولیت با پزشک و در ۸/۴۵% با ماما بود. ۷۳% پایگاه‌های دولتی توسط ماما و ۲۳% توسط کارشناس بهداشتی مدیریت می‌شدند. ۵/۶۱% پایگاه‌های دولتی و ۱/۷۷% پایگاه‌های برون‌سپاری شده در ساختمان مناسب مستقر بودند. ۵/۹۲% از مراجعان، مسیر منزل تا پایگاه را پیاده طی می‌کردند. میانگین جمعیت تحت پوشش پایگاه‌های دولتی ۸۹۵۴ نفر و پایگاه‌های برون‌سپاری شده ۱۲۱۵۸ نفر بود. بین دانش برنامه‌ای پرسنل پایگاه‌های دولتی و برون‌سپاری شده اختلاف معناداری وجود نداشت.

  نتیجه‌گیری: نحوه نظارت و استانداردهای نظارتی بر رفتار بخش خصوصی تأثیر مستقیم دارد. از آن جایی که ناظران، بیشتر به ساختار فیزیکی و استانداردهای تجهیزاتی اهمیت داده‌اند، بخش خصوصی نیز آن را رعایت کرده است. پایگاه­ها وظایف ذاتی شبکه بهداشت را مانند بخش دولتی انجام داده بودند.

 


فرید ابوالحسنی شهرضا، ونداد شریفی، لیلا معظمی‌گودرزی، سیدجعفر موسوی‌نیا، مرتضی جعفری‌نیا، معصومه امین‌اسماعیلی، ابوالفضل حاجی‌زادگان، زهرا نوعی،
دوره ۱۷، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۳ ۱۳۹۳ )
چکیده

  دریافت: ۳/۴/۹۳ پذیرش: ۱۰/۷/۹۳

 

  مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی عوامل مرتبط با قطع درمان بیماران روان‌پزشکی انجام شد.

  روش کار: این مطالعه یک بررسی توصیفی- تحلیلی بود که با استفاده از داده‌های نرم‌افزار ثبت اطلاعات بیماران انجام شد. تعداد ۲۶۰۰ نفر بیمار مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی که از تاریخ بهمن ماه ۱۳۸۹ تا پایان دی ماه ۱۳۹۱ در مطب‌های پزشکان عمومی همکار مراکز سلامت روان جامعه‌نگر ویزیت شده بودند، در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه، معیار قطع درمان، مراجعه نکردن بیمار تا ۳۰ روز پس از تاریخ مقرر برای ویزیت بعدی او اختیار شد. باید خاطر نشان کرد که در این مطالعه، اطلاعات بیمارانی که فقط یک ویزیت داشتند از تحلیل خارج نشد. به منظور بررسی عوامل مؤثر بر بقا از تکنیک آماری تحلیل بقا استفاده شد و تأثیر عواملی چون سن، جنس، تحصیلات، نوع تشخیص، تعداد تشخیص‌ها، مرکز ارایه کننده خدمات بر قطع درمان بررسی شد. همچنین برای بررسی تأثیر پیگیری‌های تلفنی بر بقا از رگرسیون کاکس استفاده شد.

  یافته‌ها: میانه مدت زمان حضور بیماران در درمان، ۳۲ روز بود که از ۱۶ تا ۶۰۰ روز در بین پزشکان مختلف متغیر بود. اگر در این مطالعه، اطلاعات بیمارانی که فقط یک ویزیت داشتند در تحلیل کنار گذاشته شود، میانه بقای بقیه بیماران ۱۵۸ روز بود. سن بیمار، مطب ارایه دهنده خدمت و پیگیری‌های رابط درمان از عوامل مؤثر بر ماندگاری بیماران در درمان بود.

  نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشانگر اهمیت نقش مؤثر برقراری یک ارتباط درمانی خوب با انجام پیگیری‌های تلفنی منظم بر بقای بیماران در درمان هستند.

 



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه پژوهشی حکیم می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Hakim Journal

Designed & Developed by : Yektaweb