مقدمه: مدیران موفق قادرند برای بهبود عملکردشان، مهارتهای بین فردی قوی را با دانش تخصصی ترکیب کنند. هوش هیجانی نه تنها مبنایی برای توسعه بیشتر این مهارتهاست، بلکه توانایی بکارگیری هیجانها، در کارآیی اعضای گروه و رفع تعارض نیز نقش مهمی ایفا میکند. هدف از انجام این مطالعه ، بررسی رابطه هوش هیجانی با راهبردهای مدیریت تعارض در مدیران آموزشی و پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بود.
روش کـار: این یک مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که بر روی 81 نفر از مدیران آموزشی و پژوهشی دانشکدهها و مراکز تحقیقاتی انجام پذیرفت. نمونهگیری به صورت تصادفی انجام شد . اطلاعات لازم از طریق پرسشنامههای مشخصات فردی، مدیریت تعارض رابینز و هوش هیجانی شرینگ جمعآوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. برای تحلیل آماری از آزمونهای تی مستقل؛ مجذور کای و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره هوش هیجانی 01/115 بود. 62/50% مدیران از راهبرد عدم مقابله، و فقط 47/2% مدیران از راهبرد راه حلگرایی استفاده مینمودند. مدیران آموزشی (60/87%) و مدیران مرد (60/59%)، بیشتر از راهبرد عدم مقابله و مدیران پژوهشی (86/62%) و مدیران زن (5/34%) بیشتر از راهبرد کنترل استفاده مینمودند. بین هوش هیجانی با راهبردهای مدیریت تعارض رابطه آماری معناداری مشاهده نشد. در مدیران آموزشی، بین راهبرد کنترل و سابقه مدیریت رابطه آماری معنادار منفی مشاهده گردید. در مدیران مرد، بین هوش هیجانی و راهبردهای عدم مقابله و راهحلگرایی رابطه آماری معنادار منفی وجود داشت.
نتیجهگیری: هوش هیجانی عاملی مهم در شناسایی و هدایت تعارضهاست. بنابراین ضروری است در انتخاب و بهبود عملکرد مدیران سطوح عالی، هوش هیجانی مورد توجه قرار گیرد و با آموزش مداوم مدیران در زمینه راهبردهای مدیریت تعارض، راه برای شناخت و برخورد به موقع و صحیح تعارض هموار گردد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |